اضطراب جدایی به ترس یا نگرانی بیش از حد در مورد جدایی از خانه یا یک شخصیت دلبستگی اشاره دارد.
اضطراب جدایی یک مرحله طبیعی در رشد نوزاد است، زیرا به کودکان کمک می کند تا روابط را درک کنند و بر محیط خود تسلط پیدا کنند. معمولاً در حدود ۲ سالگی به پایان می رسد، زمانی که کودکان نوپا درک می کنند که ممکن است والدین در حال حاضر از دید خارج باشند، اما بعداً باز خواهند گشت. با این حال، ویژگی کلیدی اختلال اضطراب جدایی زمانی است که اضطراب از آنچه ممکن است با توجه به سطح رشد فرد انتظار می رود، فراتر رود.
کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی ممکن است بیش از حد به والدین خود بچسبند، از خوابیدن خودداری کنند بدون اینکه به یک شخصیت دلبستگی اصلی نزدیک شوند، تمایلی به حضور در کمپ یا خوابیدن در خانه دوستان خود نداشته باشند، یا زمانی که به اتاق دیگری می روند از شخصی بخواهند که با آنها باشد. در خانه آنها کودکان همچنین معمولاً هنگام پیش بینی جدایی علائم فیزیکی مانند سردرد، تهوع و استفراغ را تجربه می کنند. بزرگسالان مبتلا به این اختلال ممکن است در سفر مستقل احساس ناراحتی کنند، کابوس هایی را در مورد جدا شدن از افراد دلبستگی تجربه کنند، یا بیش از حد نگران فرزندان یا همسر خود باشند و به طور مداوم مکان آنها را بررسی کنند.
هنگامی که جدایی اتفاق می افتد، کودکان ممکن است گوشه گیر، غمگین به نظر برسند یا در تمرکز روی کار یا بازی مشکل داشته باشند. بسته به سن فرد، ممکن است از حیوانات، هیولاها، تاریکی، سارقان، آدم ربایان، سفر با هواپیما یا موقعیت های دیگری که خطرناک تلقی می شود، ترس داشته باشند. برخی افراد بدون در نظر گرفتن سنشان، وقتی از چهره های دلبستگی جدا می شوند، به شدت دلتنگ می شوند. تجربه اختلال اضطراب جدایی اغلب برای اعضای خانواده ناامیدکننده است و می تواند منجر به رنجش و درگیری شود.
اختلال اضطراب جدایی شایع ترین اختلال اضطرابی در کودکان زیر ۱۲ سال است. در یک دوره ۱۲ ماهه در ایالات متحده، شیوع اختلال اضطراب جدایی ۴ درصد در میان کودکان، ۱٫۶ درصد در میان نوجوانان و ۰٫۹ برآورد شده است. طبق DSM-5 به ۱٫۹ درصد در میان بزرگسالان. این وضعیت در مردان و زنان به یک اندازه رخ می دهد.
فهرست
علائم
علل
رفتار
علائم
علائم اختلال اضطراب جدایی عبارتند از:
پریشانی بیش از حد هنگام جدا شدن از خانه یا افراد دلبستگی
نگران از دست دادن یا آسیب رسیدن به شخصیت های اصلی دلبستگی باشید
نگرانی بیش از حد در مورد تجربه یک رویداد منفی غیرمنتظره (گم شدن، بیمار شدن) که منجر به جدایی از چهره های دلبستگی می شود.
امتناع از ترک خانه، مدرسه، محل کار یا مکان دیگری به دلیل ترس از جدایی
ترس مداوم از تنها بودن یا بدون دلبستگی های اصلی در خانه یا مکان های دیگر. در کودکان، این ممکن است مانند رفتار چسبیده یا نزدیک بودن به والدین در اطراف خانه به نظر برسد.
امتناع یا بی میلی به خوابیدن دور از خانه یا به خواب رفتن بدون چهره های دلبستگی در نزدیکی
کابوسهایی که شامل مضامین جدایی از خانه یا شخصیتهای دلبستگی اصلی است
شکایات فیزیکی مکرر مانند سردرد و حالت تهوع زمانی که جدایی رخ داده یا پیش بینی می شود
چه زمانی باید اختلال اضطراب جدایی را به عنوان یک مشکل در نظر گرفت؟
برای اینکه اختلال اضطراب جدایی در نظر گرفته شود، این علائم باید حداقل به مدت چهار هفته در کودکان و نوجوانان و شش ماه یا بیشتر در بزرگسالان وجود داشته باشد. علاوه بر این، این علائم باید باعث اختلال در عملکرد مدرسه، اجتماعی، شغلی یا شخصی در نتیجه اضطراب شود.
علل
اضطراب جدایی از چهره های دلبستگی بخشی طبیعی از رشد اولیه است، به ویژه در چند سال اول زندگی. اضطراب زمانی مشکل ساز می شود که با توجه به مرحله رشد فرد بیش از حد باشد و زندگی فرد را مختل کند.
اگرچه علت اختلال اضطراب جدایی ناشناخته است، برخی از عوامل خطر شناسایی شده اند. اختلال اضطراب جدایی معمولاً پس از تجربه یک عامل استرس زا یا از دست دادن بزرگ، مانند مرگ یک عزیز یا حیوان خانگی، تغییر مدرسه، طلاق، یا فاجعه ای که فرد را از عزیزانش جدا می کند، ایجاد می شود. علاوه بر این، داشتن والدینی که بیش از حد محافظ یا سرزده هستند ممکن است منجر به اختلال اضطراب جدایی شود.
آیا عامل ژنتیکی در اختلال اضطراب جدایی وجود دارد؟
در حالی که نقش دقیق عوامل ژنتیکی دخیل در اختلال اضطراب جدایی ثابت نشده است، تحقیقات نشان داده است که این بیماری ممکن است ارثی باشد.
رفتار
برای رفع احساس اضطراب جدایی، کودک باید احساس ایمنی کافی داشته باشد، به بازگشت والدین خود اعتماد کند و به افرادی غیر از والدین خود اعتماد کند. همراهی والدین در طول معاینات پزشکی یا درمان در صورت امکان برای والدین مفید است. هنگامی که والدین در دسترس نیستند، مواجهه قبلی با موقعیت، مانند مراجعه به مطب پزشک قبل از قرار ملاقات، می تواند برای کودک مفید باشد.
برای کودکان بزرگتر و بزرگسالان، درمان های موثر ممکن است شامل روان درمانی، تغییر در تکنیک های فرزندپروری برای نوجوانان (و برای بزرگسالان مضطرب با کودکان) و داروهای ضد اضطراب باشد. درمان برای موارد خاص ممکن است شامل آموزش خانواده و خانواده درمانی باشد.
برای فرزندان کوچکتر، والدین یا مراقب می توانند اقدامات زیر را انجام دهند:
سعی کنید برای حرکت بعد از چرت و غذا برنامه ریزی کنید، زیرا کودک در هنگام خستگی، گرسنگی یا بیماری بیشتر مستعد اضطراب جدایی خواهد بود.
با اطمینان دادن به بازگشت والدینش، کودک را قبل از وقوع جدایی آماده کنید. اضطراب را جدی بگیرید و با درک، حوصله و اعتماد به نفس واکنش نشان دهید: «میدانم که نمیخواهی همین الان بروم، اما بعد از مدرسه برمیگردم». مسخره نکنید: “تو خیلی احمق هستی که بابت آن گریه می کنی.” عصبانی نشوید: “وقتی اینطور گریه می کنی به من احساس عصبانیت می کنی.”
آرام، واقعی و دلسوز باشید: “می دانم که از اینکه باید به آشپزخانه بروم ناراحت هستید، اما باید شام را بپزم.”
با ارائه محبت و توجه زیاد برای کودک نوپا احساس امنیت ایجاد کنید. کودکان خردسال زمانی که توجه و محبت لازم را دریافت می کنند سریعتر از نگرش “یادگیری از راه سخت” توسط والدین یاد می گیرند.
جدایی های کوتاه مدت را در اطراف خانه تمرین کنید. وقتی والدینی به اتاق دیگری می روند، می توانند با کودک صحبت کنند: “مامان کجا رفت؟” وقتی والدین برگشتند، به کودک بگویید: “اینجا هستم!” این جداییهای مکرر ممکن است به کودک کمک کند تا یاد بگیرد که ناپدید شدن والدین موقتی است.
دزدکی از کودک دور نشوید. ممکن است وسوسه انگیز باشد، اما این رویکرد تنها در حرکت بعدی به مشکل بیشتری منجر می شود.
والدین همچنین باید بر اضطراب های خود کنترل داشته باشند. اگر کودک ناراحتی والدین را هنگام ترک احساس کند یا ببیند، به کودک نشان می دهد که چیزی اشتباه است.
متخصص زندگی کودک چیست؟
برخی از بیمارستان ها متخصصین زندگی کودک را ارائه می دهند که روش ها و شرایط پزشکی را به کودکان در هر سنی توضیح می دهند. اگر کودکی به ویژه مضطرب است و به مراقبت های پزشکی قابل توجهی نیاز دارد، والدین ممکن است از ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی خود در مورد چنین خدماتی بپرسند.